غروب فرشچیان ... ! :: شعر خوانی حمیدرضا برقعی
| پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ
با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد ...
ذهنش ز روضههای مجسم عبور کرد...
در خود تمام مرثیهها را مرور کرد ...
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد...
احساس کرد از همه عالم جدا شدهست ...
در بیتهاش مجلس ماتم به پا شدهست...!
متن کامل شعر در ادامه مطلب ...
- ۱ نظر
- ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۳