اظهارات و سخنان تامل برانگیز دکتر اشکوری استاد فلسفه سیاست پیرامون جریان اعتدالی که هر دو قسمت را برای شما بزرگواران توصیه می کنیم . ایشان در این سخنرانی به ابعاد جدیدی از سیاست داخلی و خارجی می پردازند . لذا برای بالا رفتن بصیرت جامعه این سخنرانی را نشر دهید .گفتمان اعتدال به دنبال چیست؟
ریشه قرآنی بحث تمایل به کفار را عرض می کنم که خیلی بحث جالبی دارد. در تقسیر سوره ماعده در المیزان شریف از آیه ۵۱ بحثی شروع می شود؛ دقت بفرمائید. قرآن می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین»؛«ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را تکیه گاه خود قرار ندهید، آنها تکیه گاه یکدیگرند و کسانی که از شما به آنها تکیه کنند از آنها هستند خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند» چرا شما به سمت یهود و نصارا می روید؛ اگر کسی به آنها علاقه پیدا کند جزو آنهاست؛ و در آیه بعد می فرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم ندمین»؛«گروهی منافق را که دلهایشان ناپاک است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می شتابند و می گویند: ما از آن می ترسیم که در گردش روزگار مبادا آسیبی از آنها به ما رسد؛ باشد که خدا فتحی پیش آوردو یا امر دیگر از طرف خود تا منافقان از آنچه به نفاق در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند» کسی که در دلش یک مرض دارد یک تمایلی به سمت آنها دارد سازشکارانه برخورد می کند؛ کلیدی ترین اختلاف مقام معظم رهبری در این ۲۰ سال اخیر و حتی ۳ و ۴ سال آخر زندگی امام(ره) با اصلی ترین مسئولین نظام صرفا سر همین مفهوم بود. حتی بنده «جام زهر» را در ارتباط با این موضوع تحلیل می کنم آن برخورد بسیار محکم حضرت امام(ره) با سخنان آقای منتظری را هم در همین راستا تحلیل می کنم و از شما تقاضا می کنم به سخنان امام(ره) ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه و بعد از پذیرش قطع نامه توجه کنید ؛ چرا ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه امام(ره) این همه از جنگ تقدیر کردند چون کسانی بودند که داشتند جنگ را می بستند. امام(ره) اطلاعیه دادند که جلوگیری بکنند از بستن جنگ ولی این اطلاعیه امام(ره) کارساز نبود. امام(ره) اطلاعیه که دادند در آن اطلاعیه فرمودند: «امروز باید در جبهه ها تحول ایجاد کنیم؛ امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله است» چطور است یک مرد با آن همه هوش سیاسی که چنین حرفی را می زند و در ۱۰ روز بعد همه چیز را قبول می کند. بعد از اینکه امام(ره) قبول کردند قطع نامه را یک اطلاعیه ای دادند آن جا را هم نگاه کنید. در صحیفه امام(ره) هم هست؛ در این اطلاعیه نیمی از اطلاعیه از دشمنی با استکبار صحبت می شود. چرا امام(ره) از دشمنی پایان ناپذیر و گسترده حتی بعد از پذیرش قطع نامه صحبت می کند؟ چون ایشان می بیند مسئله ای که کشور بواسطه آن در معرض خطر است، کوتاه آمدن در مقابل دشمن است. ۳ یا ۴ سال مقام معظم رهبری در سالگرد های حضرت امام(ره) مدام تاکیدشان بر این یک ویژگی حضرت امام(ره) و آن شجاعت حضرت امام(ره) بود؛ آقا با چه مسئله ای درگیره چه کسی مورد خطاب ایشان است؟ این مسئله خیلی بالاتر از مسئله لیبرال مسلکی در اقتصاد سرمایه داری، لیبرال مسلکی در مسائل فرهنگی و… است. قرآن می فرماید کسانی که قلوبشان مرضی دارد، یک سرعتی به سمت آنها دارند، خواهش می کنم این کلمه قرآن را تحلیل سیاسی بکنید. «… یقولون نخشی ان تصیبنا دائره…» وقتی به اینها گفته می شود که چرا سازشکارانه با کفر، با دشمن برخورد می کنی، چه استدلالی می آورند؟ معقول ترین استدلالی که یک انسان انقلابی در خط امام(ره)، یک حزب اللهی می تواند در زبان سازشکاری بیاورد چیست؟ مصلحت! چرا مصلحت باشد؟ «… یقولون نخشی ان تصیبنا دائره…» می گویند که: ما می ترسیم که آنها ما را اذیت کنند! چرا باید هزینه های خودمان را الکی بالا ببریم! یک کمی در مقابل آنها سازش کنیم تا آنها ما را اذیت نکنند!
مراسم جشن هسته ای که روز دوشنبه 25 فروردین در دانشگاه امیرکبیر و با حضور دکتر سعید جلیلی برگزار شد، حواشی جالب و عبرت آموزی را به همراه داشت.در این مراسم که باحضور پرشور و معنادار دانشجویان برپا شده بود، تعدادی از افراد موسوم به "گروه فشار"، با یک سازماندهی قبلی در قسمت انتهایی سالن آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه امیرکبیر تجمع کرده بودند و تلاش داشتند تا با شعارهای ساختارشکنانه، فضایی احساسی و خارج از منطق را بر جلسه حاکم کرده و در نهایت، این مراسم را مختل نمایند.
تلاش نیروهای افراطی با تدبیر جالب جلیلی و همراهی اکثریت حاضران در محل مراسم به بهترین شکل ممکن مدیریت شد و در نهایت، وقتی مشاهده کردند که تیرشان به سنگ خورده، بی سروصدا جشن هسته ای این دانشگاه را ترک کردند.
در این میان، بازخوانی تصویری یک خاطره از سال 83 و نوع برخورد محمد خاتمی در کسوت ریاست جمهوری با دانشجویانی که تا قبل از آن جزو حامیان سرسخت وی بودند اما در آن تاریخ، به جهت برآورده نشدن اهدافشان نسبت به اقدامات خاتمی انتقاد داشتند، و مقایسه این برخورد با نحوه مواجهه سعید جلیلی در برابر "گروه فشار" جشن هسته ای دانشگاه امیرکبیر بیانگر مسایل مهم بسیاری است.
فیلم کوتاه ذیل، به خوبی نشان می دهد آنان که فریاد آزادیخواهی و انتقادپذیریشان گوش فلک را کر کرده، در برخورد با منتقدین (آن هم حامیان سابق خودشان) چگونه از کوره درمی روند و دانشگاه را با پادگان اشتباه می گیرند، و آنانی که شعار مقاومت سرمی دهند، چگونه در میدان عمل، اشداء علی الکفار و رحماء بینهم هستند.
.. 6 فروردین 1391 است و دقیقا 23 سال از عزل مرحوم منتظری از قائم مقامی رهبری توسط حضرت امام (ره) می گذرد. تقریبا می توان گفت کسی نیست که متن نامه تاریخی عزل ایشان را نخوانده باشد، اما نکته ای که شاید کمتر شنیده شده باشد مربوط به اتفاقاتی است که پس از نوشتن نامه عزل بوقوع پیوسته است. بعد از نگاشتن نامه عزل مرحوم منتظری توسط امام (ره)، بنا بر نظر ایشان قرار بود تا متن نامه از رسانه های عمومی از جمله صدا و سیما و مطبوعات و ... منتشر شود اما بواسطه درخواست برخی از مسئولین وقت از جمله آیت ا... خامنه ای، آیت ا... مشکینی و ... از امام (ره) مبنی بر عدم انتشار این نامه به صورت عمومی در آن برهه، امام (ره) این موضوع را پذیرفته و بنا بر آنچه که سال ها بعد حجت الاسلام حسینیان در یکی از سخنرانی های خویش در سال 71 مطرح کرد، علت آن را اینطور توضیح می دهند: «البته اینکه من نامه 68/1/6 را پس گرفتم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش (انتشار عمومی) این نامه، خون مردم به جوش بیاید و بریزند و آقای منتظری را بکشند ... آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت میکند فاسد تربیت میکند». (کتاب از جدایی تا رویارویی، ص 80) نکته ای که بسیار زود خود را نشان داد؛ شاگردانی امثال محسن کدیور ... متن کامل نامه تاریخی حضرت امام را به مناسبت سالروز صدور آن می خوانیم: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمیباشید و به طلابی که پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید -که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند-، با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بیمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. 2 - از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشمپوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست.
سوال اینجاست که چرا انتشار این فایل صوتی باعث عصبانیت و آشفتگی اصلاح طلبان شده است و اعتراف خاتمی به عدم تقلب در انتخابات 88 چه پیامدهایی برای این گروه در پی خواهد داشت؟
واضح است از آنجایی که فتنه گران با علم به دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات مردم را به خیابان ها کشیدند و هزینه های زیادی را به مملکت و نظام تحمیل کردند باید اکنون پاسخگوی اعمال خود باشند.
رهبر معظم انقلاب نیز بارها به این مهم که اصلاح طلبان در جلسات خصوصی خود به عدم تقلب در انتخابات معترف هستند، اشاره کردند و در دیدار ماه رمضان با دانشجویان فرمودند: " در انتخابات سال ۸۸، آن کسانى که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجههى با تقلب، اردوکشى خیابانى کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نمیکنند؟ در جلسات خصوصى میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا براى کشور هزینه درست کردید؟ اگر خداى متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههاى مردم به جان هم مىافتادند، میدانید چه اتفاقى مىافتاد؟ مىبینید امروز در کشورهاى منطقه، آنجاهائى که گروههاى مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقى دارد مىافتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهى بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند. در قضایاى سال ۸۸، این مسئلهى اصلى است؛ این را چرا فراموش میکنید؟ دربارهى حادثهى سال ۷۸ هم ما حرف زیاد داریم؛ آن هم داستان دیگرى است."