‌کلیپ مذهبی سیاسی

جستجو در عمارکلیپ
در اينترنت
جهت دریافت پیامرسان اندرویدی سروش رو عکس زیر کلیک کنید

پیامرسان سروش

لوگوی عمار کلیپ..برای دریافت اسکریپت روی بنر زیر کلیک کنید

مبارز کلیپ

پیشنهاد عمارکلیپ
آخرین نظرات

دکتر سلام

مستضعفین

مستضعفین

فجرکلیپ

فروشگاه حجاب

فروشگاه حجاب

پربیننده ترین مطالب
آخرین مطالب


دانلود این کلیپ 
یکی از اختلافات میان پیروان سقیفه و پیروان اهل بیت سبک و سباق نماز خواندن هست که امامیه قائل بر این هستند دست ها باید باز باشد و غیر این این عمل بدعت هست اما پیروان سقیفه می گویند باید دست ها باز باشد حال می خواهیم با هم بررسی کنیم ایا این مسئله صحت دارد یا خیر؟ 
ما این بدعت را چه کسی گذاشت؟ 
عموما از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمل را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . 
عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم)
 
(مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج ۴, ص ۴۴۵ – جواهرالکلام , ج ۱۱, ص ۱۹) 
توضیحات کامل در ادامه مطلب
آیا پیغمبر دست بسته نماز می خواندند؟!!! 
سلام علیکم 

یکی از اختلافات میان پیروان سقیفه و پیروان اهل بیت سبک و سباق نماز خواندن هست که امامیه قائل بر این هستند دست ها باید باز باشد و غیر این این عمل بدعت هست اما پیروان سقیفه می گویند باید دست ها بسته باشد حال می خواهیم با هم بررسی کنیم ایا این مسئله صحت دارد یا خیر؟ 

در ابتدا تعریفی از مکتف را خواهیم داشت 

تکفیر در لغت 
ابن اثیر در این باره می‌گوید : 

التکفیر ، وهو وضع الیدین على الصدر ، والانحناء ، خضوعا واستکانة . 
      
النهایة فی غریب الحدیث، ج 4، ص 100. 

تکفیر  عبارت است از قرار دادن دو دست بر روی سینه و مقداری خم شدن به خاطر خشوع و درماندگی. 

و جوهری می‌گوید : 

والتکفیر أن یخضع  الإنسان لغیره کما یکفر العلج للدهاقین، یضع یده على صدره ویتطامن له. 

الصحاح، ج  2، ص 808. 

تکفیر این است که انسان برای دیگری خشوع نماید همانگونه که چهارپا برای صاحبش خشوع می کند یعنی انسان دستش را بر روی سینه قرار دهد و برای او خشوع کند. 

روایاتی که پیروان سقیفه به ان استناد می کنند به شرح ذیل می باشد 

1. ( سنن ابن ماجة ) 
810 حدثنا علی بن محمد حدثنا عبد الله بن إدریس ح و حدثنا بشر بن معاذ الضریر حدثنا بشر بن المفضل قالا حدثنا عاصم بن کلیب عن أبیه عن وائل بن حجر قال 
رأیت النبی صلى الله علیه وسلم یصلی فأخذ شماله بیمینه . 
دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را که نماز میخواند و دست چپش را با دست راستش گرفته بود 
تحقیق الألبانی : 
صحیح ، صحیح أبی داود ( 716 ) 

2. 
( سنن ابن ماجة ) 
811 حدثنا أبو إسحق الهروی إبراهیم بن عبد الله بن حاتم أنبأنا هشیم أنبأنا الحجاج بن أبی زینب السلمی عن أبی عثمان النهدی عن عبد الله بن مسعود قال 
مر بی النبی صلى الله علیه وسلم وأنا واضع یدی الیسرى على الیمنى فأخذ بیدی الیمنى فوضعها على الیسرى . 
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا در حال نماز دید و من دست چپم بر دست راستم بود ، آنحضرت دست راستم را بر دست چپم گذاشت 
تحقیق الألبانی : 
صحیح ، صحیح أبی داود ( 736 ) 

اولین ضعفی که بر همه روایات هست این می باشد همه موقوف هستند و نه مرفوع لذا قابل احتجاج نمی باشند 

دومین نقصی که این روایات ندارند عدم ثبات حدیثی هست یعنی در یک روایت می گوید دست چپ بروی راست بوده، در یک روایت می گوید دست راست بروی چپ بوده و در اصطلاح علوم حدیثی به این سیاق روایات می گویند مضطرب الحدیث لذا قابل احتجاج نیستند چون وضعیت مشخصی ندارند به عنواند به عنوان مثال ما می خواهیم نماز بخوانیم الان پیرو کدام روایت باشیم؟ یکی می گوید دست چپ بروی راست، یکی می گوید دست راست بروی چپ، یکی می گوید با دست چپ، راست را گرفته 
و یکی دیگر می گوید با دست راست، دست چپ را گرفته بلاخره ما در یک بام و بیست هوایی هستیم چگونه مکتف نماز بخوانیم 

سوما ضعفی که بر همه این روایات هست ای می باشد اگر این روایات از حیث سندی دارای صحت می بودند باید امام مالک به ان دستور می دانند لذا اینشان هم با توجه به اینهمه انحرافات و مناقشات به این نتیجه رسیه اند مکتف نماز خواندن سنت نیست بلکه بدعت هست 

نکته چهارم هیچ کدام از این روایات قولی از پیغمبر را صادر نمی کند یعنی پیغمبر حکمی را صادر نمی کند حال انکه مدعاین قائل بر این هستند سنت رسول خدا 
بوده که اگر این چنین هست چرا پیغمبر یک روایت هم ندارد؟ 

اما بررسی رجال::::::::::: 

در روایت دومی که البانی ان را صحیح دانست دو روات ان از ضعفا هستند که به شرح ذیل می باشد 

أَبُو إِسْحَاق الْهَرَوِیُّ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَاتِمٍ 

این روات را ابوداوود سجستانی صاحب کتاب ابن داوود ضعیف میداند 

أبو داود السجستانی     ضعیف 
أحمد بن شعیب النسائی     لیس بالقوی 

روات بعدی:::: 

هُشَیْمٌ 

و قال أبو داود : قال أحمد بن حنبل : لیس أحد أصح حدیثا عن حصین من هشیم . 

امام احمد می گفت او در حدیث شخصی صالح و معتبری نیست 

أبو حاتم بن حبان البستی     کان مدلسا 
ابوحاتم قائل بر این بود که او مدلس هست 
و قال أحمد بن عبد الله العجلى :  و کان یدلس . 
و ذکره ابن حبان فى " الثقات " ، و قال : کان مدلسا .
 
أبو یعلى الخلیلی      وکان یدلس 
أحمد بن شعیب النسائی     یدلس 
حمد بن صالح الجیلی     وکان یدلس 
ابن حجر العسقلانی     ثبت کثیر التدلیس و کان مشهورا بالتدلیس  وقال فی اللسان: حافظ، ومرة ذکره فی طبقات المدلسین وقال: مشهور بالتدلیس 
الذهبی     مدلس، أنه کان مشهورا بالتدلیس، 
خلیل بن أیبک الصفدی     أحد الأعلام، کان من کبار المدلسین 

تمامی این علما شهادت به مدلس بودن او داده اند 

اما جایگاه تدلیس در نزد اهل سنت به شرح ذیل می باشد 

عن الشافعی، قال: «قال شعبة بن الحجاج: التدلیس أخو الکذب... وقال غُنْدَر: سمعت شعبة یقول: التدلیس فی الحدیث أشد من الزنا، ولأن أسقط من السماء أحب 
إلی من أن أدلس... المعافى یقول: سمعت شعبة یقول: لأن أزنی أحب إلیّ من أن أدلّس» 

از امام شافعی روایت شده است که شعبة بن حجاج می گفت : تدلیس برادر دروغ است ؛ و غندر نیز گفته است : تدلیس در روایت از زنا بدتر است ؛ و اگر از آسمان به زمین بیفتم ، برای من راحت تر است از اینکه تدلیس کنم ؛ معافی می گوید : از شعبة شنیدم که می گفت : اگر زنا کنم برای من از تدلیس کردن دوست داشتنی تر است ... 

 الکفایة فی علم الروایة خطیب بغدادی : ص‏395، دار الکتاب العربی بیروت. التدلیس أخو الکذب 
تدلیس کردن برادر کذب است. 
الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 1، ص 33 و حلیة الأولیاء، ج 9، ص 107 و سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 456 
در جای دیگر می‌گویند: 
التدلیس فی الحدیث أشد من الزنا 
تدلیس در حدیث گناهش از زنا بالاتر است. 
الکفایة فی علم الروایة، ج 1، ص 356 


روات بعد الْحَجَّاجُ بْنُ أَبِی زَیْنَبَ السُّلَمِیُّ 

أحمد بن شعیب النسائی     لیس بالقوی 
الدارقطنی     لیس بقوی ولا حافظ، 
أحمد بن حنبل     أخشی أن یکون ضعیف الحدیث 

همان طور که مشاهده می کنید امام احمد بن حنبل و دارالقطنی و نسائی قائل بر ضعف و جرح او هستند 


با توجه به شواهد و قرائن موجود حال چگونه می توان به این روایت اجتجاج نمود؟ 

اما عقیده امام مالک به شرح ذیل می باشد:::::: 

سمرقندی حنفی می گوید : 

قال مالک : السنة هی ارسال الیدین حالة القیام . 

مالک می گوید : سنت این است که در حال قیام دست ها را پایین بیندازی. 

تحفة الفقهاء ج 1 ص 126 کتاب الصلاة باب افتتاح الصلاة (سننه). 

سول پیش می اید اگر این روایات صحیح هست و جز سنت می باشد چرا امام مالک پیرو سنت رسول خدا نیست؟ 

حال تعبیر زیبای ذیل را نگاهی بیندازید 



ابن رشد اندلسی یک تعبیر قشنگی دارد که می‌گوید:


و ثبت أیضا أن الناس کانوا یؤمرون بذلک. 

به مردم به زور دستور می‌دادند که شما دست بسته نماز بخوانید.


حال واقعا تکتف سنت هست چرا مردم را به انجما ان اجبار می کردند؟ خداوند می فرماید لا اکراه فی دین اقایان چرا اجبار می کردند؟ ایا غیر از این هست بدنبال مخالف با اهل بیت و رسول الله بودند؟ 


اما نماز صحیح کدام هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

نماز دست باز پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از کتب اهل سنت 

با صرف نظر از روایات شیعه در نقل نماز پیامبر با دست بار در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات فراوانی در این باب نقل شده است که ما به ذکر یکی از معتبر ترین آن که نحوه نماز پیامبر را با دست باز بیان می کند اشاره می کنیم : 

 روى محمد بن عمر وابن عطاء قال : سمعت أبا حمید الساعدی فی عشرة من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم منهم أبو قتادة فقال أبو حمید : أنا أعلمکم بصلاة 
رسول الله صلى الله علیه وسلم قالوا : فأعرض قال : کان رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا قام إلى الصلاة یرفع یدیه حتى یحاذی بهما منکبیه ثم یکبر حتى یقر کل عظم فی موضعه معتدلا ثم یقرأ ثم یکبر فیرفع یدیه حتى یحاذی بهما منکبیه ثم یرکع ویضع راحتیه على رکبتیه ثم یعتدل فلا یصوب رأسه ولا یقنعه ثم یرفع رأسه ویقول سمع الله لمن حمده ثم یرفع یدیه حتى یحاذی منکبیه  معتدلا ثم یقول : الله أکبر ثم یهوی إلى الأرض فیجافی یدیه عن جنبیه ثم یرفع رأسه ویثنی رجله الیسرى فیقعد علیها ویفتح أصابع رجلیه إذا سجد ویسجد ثم یقول الله أکبر ویرفع ویثنی رجله الیسرى فیقعد علیها حتى یرجع کل عظم إلى موضعه ثم یصنع فی الأخرى مثل ذلک ....قالوا : صدقت هکذا کان یصلی صلى الله علیه وسلم. 

محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابو حمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه کن پس گفت : رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دوست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا بر تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده  بعد همین کار را کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز می خواند . 

 امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح 

سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبی داود، ج 1، ص 170 کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج 1، ص   188 باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد  ج 5، ص 424، سنن الدارمی ، ج 1، ص 314 کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى للبیهقی، ج 2، ص 72 ، عمدة القاری، ج 6، ص 104 ‘ 
صحیح ابن حبان ج 5 ص 196... 

 بخاری آن را به طور مختصر نقل کرده است. 

 صحیح البخاری ، ج 1، ص 201، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد. 

 قال الشوکانی: رواه الخمسة إلا النسائی ، وصححه الترمذی ، ورواه البخاری مختصرا. 

شوکانی میگوید: صاحبان صحاح سته جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است. 

نیل الأوطار، ج 2، ص 198. 

 قال ابن حجر: رواه أبو داود والترمذی وصحّحه. 

ابن حجر می گوید: این روایت را ابوداوود و ترمذی نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است. 

تلخیص الحبیر، ج 3، ص 271 - 272. 


عقیده هل بیت در این باب چیست؟؟؟؟؟؟؟ 

گفتار ائمه علیهم السلام : 
  
والنهی فی صحیح محمد بن مسلم عن أحدهما ( علیهما السلام ) قلت له : الرجل یضع یده فی الصلاة وحکى الیمنى على الیسرى فقال : ذلک التکفیر لا تفعله. 

وسائل الشیعة (آل البیت): 265/7،ح 9295، التهذیب: 84/2 ح 310. 

محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل کرده است که به حضرت گفتم : شخصی در نماز دست راست را روی دست چپ می گذارد پس حضرت فرمودند : این تکفیر است آن را انجام نده. 

 ودر حسنه زراره از امام باقر علیه السلام آمده است : 

 لا تُکَفِّر فإنما یصنع ذلک المجوس. 

وسائل الشیعة (آل البیت): 266/7، ح 9296، الکافی: 299/3 ح 1، التهذیب: 84/2 ح 309. 

در نماز تکفیر نکن که تکفیر کار مجوس است . 

وعن حریز عن رجل عن أبی جعفر (ع)  لا تُکَفِّر إنما یصنع ذلک المجوس. 

وسائل الشیعة (آل البیت): 266/7، ح 9297، الکافی: 336/3 ح 9. 

امام باقر علیه السلام فرمودند: تکفیر نکن که تکفیر کار مجوس است. 

همین جا شما دوستان را دعوت می کنم برای تماشای این کلیپ که ما این روایات را به روایت تصویر دراورده ایم و ببسیار جالب هست 

نماز مکتب سقیفه برگرفته از نماز مجوسی؟!!!
 

حال علت مضحکانه تکتف را با هم می خوانیم::::::: 

محمد بن مفلح مقدسى حنبلى در کتاب الفروع وتصحیح الفروع و بهوتى حنبلى در کشاف القناع مى‌نویسند: 

قِیلَ لِلْقَاضِی هو عَوْرَةٌ فَلَا یَضَعُهَا علیه کَالْعَانَةِ وَالْفَخِذِ فَأَجَابَ بِأَنَّ الْعَوْرَةَ أَوْلَى وَأَبْلَغُ بِالْوَضْعِ علیه لِحِفْظِهِ. 

به قاضى گفته شد : زیر ناف که عورت است ؛ پس نباید دست را روى آن گذاشت مثل عانه (پشت عورت) و ران. 
قاضى در جواب گفت :‌ عورت سزاوارتر است که دست‌ها روى آن قرار گیرد؛ زیرا بدین وسیله از عورت محافظت مى شود. 

المقدسی الحنبلی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن مفلح (متوفای۷۶۲هـ) ، الفروع وتصحیح الفروع ، ج ۱   ص ۳۶۱، تحقیق : أبو الزهراء حازم القاضی ، ناشر : 
دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة : الأولى ، ۱۴۱۸هـ. 
البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس بن إدریس (متوفای ۱۰۵۱هـ)، کشاف القناع عن متن الإقناع وهی تعلیقة على متن وهو کتاب الإقناع للحجاوی الصالحی ،  ج ۱   ص 
۳۳۳، ناشر: تحقیق: هلال مصیلحی مصطفی هلال، دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۲هـ. 

براستی این اگر سنت هست چرا اقایان هیچ اشاره نکرده اند؟ چرا برای خود دلیل تراشی نموده اند؟ 

ما این بدعت را چه کسی گذاشت؟ 

عموما از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمل را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . 
عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم)
 
(مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج ۴, ص ۴۴۵ – جواهرالکلام , ج ۱۱, ص ۱۹) 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی